متن آهنگ حرف تازه جواد یساری
هوا ابر میباره نم نم بارون میریزه رو گل های سرخ توو گلدون
از توی پنجره ی خونه میبینم دو تا مرغ خسته رو نرده ی ایوان
یاد اون روز ها می افتم زیر بارون مینشستیم من و تو چه شاد و خندون
تو به گوش من میخوندی عاشقانه گاهی شعر های قشنگ گهی ترانه
تو میگفتی که نگاهم پر راز از لبونت میشنیدم حرف تازه
بیا تا باهم بخندیم بیا تا باهم بخونیم بیا تا باهم برقصیم بیا تا باهم بمونیم
بیا دور از غم دنیا دست تو دست هم بذاریم بیا تا به یاری هم غم و از خونه برونیم
تو میگفتی که نگاهم پر راز از لبونت میشنیدم حرف تازه
تا کی از بخت سیاه خود بنالم که مثل کبوتر شکسته بالم
دلخوش از اینکه بیفتم توی دامت همیشه میام میشینم روی بامت
با وجودی که ز من خبر نداری دست تو دست های رقیب من میذاری
خوب میدونم که با اون شیرینه کامت ولی باز مثل گذشته ها میخوامت
تو میگفتی که نگاهم پر راز از لبونت میشنیدم حرف تازه
تا کی از بخت سیاه خود بنالم که مثل کبوتر شکسته بالم
دلخوش از اینکه بیفتم توی دامت همیشه میام میشینم روی بامت
با وجودی که ز من خبر نداری دست تو دست های رقیب من میذاری
خوب میدونم که با اون شیرینه کامت ولی باز مثل گذشته ها میخوامت
تو میگفتی که نگاهم پر راز از لبونت میشنیدم حرف تازه
تو میگفتی که نگاهم پر راز از لبونت میشنیدم حرف تازه
تو میگفتی که نگاهم پر راز از لبونت میشنیدم حرف تازه
تو میگفتی که نگاهم پر راز از لبونت میشنیدم حرف تازه