متن آهنگ سیاه چشمون هایده
سیاه چشمون چرا تو نگاهت دیگه اون همه وفا نیست
سیاه چشمون بگو نکنه دلت دیگه پیش ما نیست
پریشونت شدم میدونی واست همه چیم و باختم
واسه دوست داشتنت طاقتم دیگه بیشتر از این ها نیست
تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست
باز هم دست تو توو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دست تو توو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
حالیت نیست حالیت نیست حالیت نیست
سیاه چشمون قسم خوردی که جز مال من نباشی
قسم خوردی که اینجور غافل از حال من نباشی
سیاه چشمون قسم خوردی که جز مال من نباشی
قسم خوردی که این جور غافل از حال من نباشی
تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دست تو توو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دست تو توو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
حالیت نیست حالیت نیست حالیت نیست
هنوز یار تو هستم حالیت هم نیست به هیشکی دل نبستم حالیت هم نیست
سیاه چشمون میخوام حالم و بپرسی بشی مهمونم احوالم و بپرسی
نگفتی نکنه خونش خراب ندیدنم واسش رنج و عذاب
نگفتی که غریبه این ولایت تموم زندگیش نقش بر آب
تموم زندگیش نقش بر آب
تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دست تو توو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دست تو توو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
حالیت نیست حالیت نیست حالیت نیست
سیاه چشمون چرا تو نگاهت دیگه اون همه وفا نیس
سیاه چشمون بگو نکنه دلت دیگه پیش ما نیس
پریشونت شدم میدونی واست همه چیم و باختم
واسه دوست داشتنت طاقتم دیگه بیشتر از اینا نیس
تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیس
بازم دست تو توو دستم میخوام بگیرم حالیت نیس
تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دست تو توو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
حالیت نیست حالیت نیست حالیت نیست
حالیت نیست حالیت نیست