به لبخندی دلم شاده
هنوز آبادی آباده
ببین این عشق پابرجا
چه کاری دست ما داده
چه کاری دست ما داده
نه می بخشی نه می گیری
ز ما بس سخت دلگیری
هراس از تو قیاس از من
نیاز و التماس از من
نیاز و التماس از من
به گه گاهی دلم راضی
از این عشق و ز عشق بازی
نگیر از من تو این گه گاه
تو ای از حال من آگاه
بکِش دل را به گمراهی
بکُش ما را اگر خواهی
بیا تا فرصتی مانده
هنوز در نیمه راهی
بیا تا فرصتی مانده
هنوز در نیمه راهی
به لبخندی دلم شاده
هنوز آبادی آباده
ببین این عشق پابرجا
چه کاری دست ما داده
چه کاری دست ما داده
نه می بخشی نه می گیری
ز ما بس سخت دلگیری
هراس از تو قیاس از من
نیاز و التماس از من
نیاز و التماس از من
می میرم گر تو همراهم نباشی
رفیق قلب گمراهم نباشی
می میرم گر تو این تاریکی راه
پس ابر سیاه ماهم نباشی
پس ابر سیاه ماهم نباشی
به لبخندی دلم شاده
هنوز آبادی آباده
ببین این عشق پا برجا
چه کاری دست ما داده
چه کاری دست ما داده
نه می بخشی نه می گیری
ز ما بس سخت دلگیری
هراس از تو قیاس از من
نیاز و التماس از من
نیاز و التماس از من