متن آهنگ تمنا افسر شهیدی
دل من بخت و تمنای تو داره چه کنم؟ سر من وقتی که سودای تو داره چه کنم؟
پای من وقتی میاد تا سر کوچه پی تو چِشم من حال تماشای تو داره چه کنم؟
این که من نیستم آتیش بگیره این دلمه این که من نیستم آتیش بگیره این دلمه
تو تموم زندگی فقط همین مشکلمه تو تموم زندگی فقط همین مشکلمه
دل من برای تو رسیده پرپر می زنه به امید دیدنت به هر دری در می زنه
به امید دیدنت به هر دری در می زنه دل می گه بوسه می خوام، چشمامو گریون می کنه
هی به یاد کوی تو بوسه به ساغر می زنه بوسه به ساغر می زنه
این که من نیستم آتیش بگیره این دلمه این که من نیستم آتیش بگیره این دلمه
تو تموم زندگی فقط همین مشکلمه تو تموم زندگی فقط همین مشکلمه
تو خودت مثل همه عاشق و شیدا شده ای تو خودت مثل همه عاشق و شیدا شده ای
مثه من غمزده و تنهای تنها شده ای مثه من، غمزده و تنهای تنها شده ای
هان چرا دل های ما هر دو تا یکجا نباشن؟ با همه فاصله ها هر دو تا یکجا نباشن؟
با همه فاصله ها هر دو تا یکجا نباشن؟ این که من نیستم آتیش بگیره این دلمه
این که من نیستم آتیش بگیره این دلمه تو تموم زندگی فقط همین مشکلمه