متن آهنگ من و بارون بابک جهانبخش
سراغی از ما، نگیری!
نپرسی؛ که چه حالیم…
عیبی نداره… می دونم؛ باعثِ این جدایی ام…
رفتم… شاید که رفتنم؛ فکرتوُ کمتر بکنه
نبودنم کنارِ تو؛ حالتوُ بهتر بکنه
لج کردم با خودم؛ آخه حسّت به من، عالی نبود…
احساسِ من؛ فرق داشت با تو…
دوست داشتنِ خالی نبود!
بازم دلم گرفته؛ توو این نم نمِ بارون
چشام، خیره به نورِ چراغ توو خیابون
خاطراتِ گذشته؛ منو می کُشه آروم!
چه حالی دارم امشب؛ به یادِ تو، زیرِ بارون
بازم دلم گرفته؛ تو این نم نمِ بارون
چشام، خیره به نورِ چراغِ توو خیابون
خاطراتِ گذشته؛ منو می کُشه آروم!
چه حالی داریم امشب؛ به یادِ تو، من و بارون!
باختن توو این بازی؛ واسم از قبل، مُسلم شده بود
سخت شده بود؛ تحملش…
عشقت به من؛ کم شده بود…
رفتم… ولی قلبم هنوز؛ هواتوُ داره، شب و روز
من هنوزم عاشقتم؛ به دل میگم، بساز بسوز!
رفتم… ولی قلبم هنوز؛ هواتوُ داره، شب و روز
من هنوزم عاشقتم؛ به دل میگم، بساز بسوز!
بازم دلم گرفته؛ توو این نم نمِ بارون
چشام، خیره به نورِ چراغ توو خیابون
خاطراتِ گذشته؛ منو می کُشه آروم!
چه حالی دارم امشب؛ به یادِ تو، زیرِ بارون
بازم دلم گرفته؛ توو این نم نمِ بارون
چشام، خیره به نورِ چراغ توو خیابون
خاطراتِ گذشته؛ منو می کُشه آروم!
چه حالی دارم امشب؛ به یادِ تو، زیرِ بارون
بازم دلم گرفته؛ تو این نم نمِ بارون
چشام، خیره به نورِ چراغِ توو خیابون
خاطراتِ گذشته؛ منو می کُشه آروم!
چه حالی داریم امشب؛ به یادِ تو، من و بارون!