متن آهنگ لعنتیترین حوالی شهاب مظفری
دیدم داری از دور قدم میزنی کنارت یکی هست که من نیستم
تو اونقدر محو نگاشی و من میریزه دلم مات می ایستم
تا میپیچده دستاشو دور تنت یه جور بدی گیج میره سرم
نگات میکنه با یه حال عجیب میخواد پاره شه این رگ گردنم
میخوام رد شم آهسته از پیش تو میترسم که شرمنده شی پیش من
نیاری به روتو بخندی فقط با چشمات بگی خواهشن حرف نزن حرف نزن
من عادت ندارم به این حال بد چیکار کردی با من که من این شدم
خجالت نکش خوب نگام کن ببین که بعد از تو من پیر و غمگین شدم
دیگه تا ابد این حوالی منو نمیبینی راحت بگیر دستشو
نیاد اون روزی که بیای پیشمو بگی دل برید و ازم خسته شد
تو آیندتو میبینی پیش اون من آه میکشم واسه گذشتمون
نبودی ببینی که بعدت همه چه حرفایی دارن میگن پشتمون
تو دستاشو میگیری محکمترو که انگار یادت نیست کی پشتته
یه چیزی قایم کردی پشت سرت گمونم یه حلقه توی مشتته
من عادت ندارم به این حال بد چیکار کردی با من که من این شدم
خجالت نکش خوب نگام کن ببین که بعد از تو من پیر و غمگین شدم
دیگه تا ابد این حوالی منو نمیبینی راحت بگیر دستشو
نیاد اون روزی که بیای پیشمو بگی دل برید و ازم خسته شد