نسیم سحر بر چمن گذر کن
ز من بلبل خسته را خبر کن
بگو آشیان ز آب دیده تر کن
ز بیداد گل آه و ناله سر کن
شبی سحر کن شبی سحر کن
نسیم سحر بر چمن گذر کن
ز من بلبل خسته را خبر کن
بگو آشیان ز آب دیده تر کن
ز بیداد گل آه و ناله سر کن
شبی سحر کن شبی سحر کن
سکوت شب و نوای بلبل
شکرخنده زد به چهره گل
سکوت شب و نوای بلبل
شکرخنده زد به چهره گل
کنار بستان، به یاد مستان، بنوش آن مِی
کنار بستان، به یاد مستان، بنوش آن مِی
ماه من دلدار من تویی غمخوار من تویی تو
همی و همراه من تویی دلخواه من تویی تو
روزی آهم گیرد دامنت سوزد با منت