متن آهنگ علمدار علیرضا طلیسچی
تا رسیدم به فرات و بنشستم لب آب ♬!♫! تا رسیدم به فرات و بنشستم لب آب
یادم آمد ز کبودی لب طفل رباب یادم /×؟×؟/ آمد ز کبودی لب طفل رباب
نبود صبر و قرارم گره افتاده به کارم ♬!♫! داداش نبود صبر و قرارم گره افتاده به کارم
من علمدارم علمدار من علمدارم علمدار /×؟×؟/ بر حسینم یار و غمخوار بر حسینم یار و غمخوار
نه سری مانده نه دستی نه سری مانده ♬!♫! نه دستی کمرم را تو شکستی کمرم را تو شکستی
چه بگویم به سکینه چو سراغت گیرد چه /×؟×؟/ بگویم به سکینه چو سراغت گیرد
گر بفهمد تو شدی کشته بدان میمیرد ♬!♫! گر بفهمد تو شدی کشته بدان میمیرد
نبود صبر و قرارم گره افتاده به کارم داداش /×؟×؟/ نبود صبر و قرارم گره افتاده به کارم
من علمدارم علمدار من علمدارم علمدار ♬!♫! بر حسینم یار و غمخوار بر حسینم یار و غمخوار
نه سری مانده نه دستی نه سری مانده /×؟×؟/ نه دستی کمرم را تو شکستی کمرم را تو شکستی