متن آهنگ ساقیا پرواز همای
روزگارم را سیه کردند حالم را خراب
وای ازین نا مردمی ها وای از این رنگ و نقاب
ساقیا درمان دردم را تو می دانی بیا
ساقیا پیمانه پر کن پر کن ای ساقی شراب
ساقیا مستم پریشانم پریشانم پریشانم بیا
ساقیا راهی بجز مستی نمی دانم نمی دانم نمی دانم بیا
تا از این نا مردمی ها می گریزم می گریزم
می بریز می بریز می بریز
تا سحر در گوشه ی می خانه می مانم می مانم می مانم بیا
من آن رندم که هر شب توبه از می کردم اما
صبح بشکستم چونان از جام می می نوش جان کردم
که هر شب آسمان دور سرم گردید و من ازپای ننشستم
من امشب سر خوش از دیدارم و مستم
به هر پیمانه از رنج زمان رستم نمی دانم
نمی دانم که آیا در جهان هستم بگیر ای مهربان دستم
تا از این نا مردمی ها می گریزم می گریزم
می بریز می بریز می بریز
تا سحر در گوشه ی می خانه می مانم می مانم می مانم بیا
من آن رندم که هر شب توبه از می کردم اما
صبح بشکستم چونان از جام می می نوش جان کردم
که هر شب آسمان دور سرم گردید و من ازپای ننشستم
من امشب سر خوش از دیدارم و مستم
به هر پیمانه از رنج زمان رستم نمی دانم
نمی دانم که آیا در جهان هستم بگیر ای مهربان دستم