متن آهنگ دیشب با دلم خلوتی داشتم ایرج خواجهامیری
دیشب با دلم خلوتی داشتم باهاش حرف و شیرین صحبتی داشتم چه شور و حالی داشتم چه خوش احوالی داشتم هر چی بین ما بود صحبت وفا بود تویی خلوت خونم همش نور خدا بود چه شور و حالی داشتم چه خوش احوالی داشتم میگفت دل من مهر و وفا پیدا نمیشه میگفت دل من کاره منه رسوا چی میشه میگفت دل من خسته شدم خسته خسته میگفت دل من عشق و وفای دیگه بسته هر چی بین ما بود صحبت وفا بود تویی خلوت خونم همش نور خدا بود چه شور و حالی داشتم چه خوش احوالی داشتم گفتم به دلم دست نگهدار بیهوده منو خویش میازار تا چنگ به خود پیچی و باشی سرگشته و افسرده در این حال تا شیوه خوبان جهان بردنه دل هاست این قولقوله برپاست با و بوده و تا هست همین هست این قولقوله برپاست دیشب با دلم خلوتی داشتم باهاش حرف و شیرین صحبتی داشتم چه شور و حالی داشتم چه خوش احوالی داشتم هر چی بین ما بود صحبت وفا بود تویی خلوت خونم همش نور خدا بود چه شور و حالی داشتم چه خوش احوالی داشتم چه شور و حالی داشتم چه خوش احوالی داشتم