متن آهنگ دختر حاجی الماس سندی
دختر حاجی الماس دید میزنه میزنه چپ و راست
باباش خبر نداره همیشه اینجا اونجاست
دختر حاجی الماس تیپ میزنه چپ و راست
باباش خبر نداره همیشه اینجا اونجاست
♪♪♪
اونجا تو تنگ کوچه پشت در بازارچه
عروسکی نشسته پشت درای بسته
تا میاد لنگ درو وا بکنه چشمای منتظرو صدا کنه
حاجاقا داد میزنه ورپریده کجا میری
لباشو گاز میگیره یواشکی ندا میده بابام بابام بابام بابام
♪♪♪
دختر حاجی الماس دید میزنه چپ و راست
باباش خبر نداره همیشه اینجا اونجاست
دختر حاجی الماس تیپ میزنه چپ و راست
باباش خبر نداره همیشه اینجا اونجاست
♪♪♪
دست بسر کردنش بابا لنگه نداره
چشم غمار کردنش اونم حرفی نداره
تو هر جشن و مهمونی وعده های پنهونی
چادری از خونه میاد فقط فکر شیطونی
♪♪♪
چادر سیاهشو تا میکنه دامن کوتاه پوتا تن میکنه
تا سر قرار میاد غمیش میاد ناز میکنه
حرف حاجی که میشه نق نقو از سر میکنه
بابام بابام بابام بابام دختر حاجی الماس
♪♪♪
تیپ میزنه چپ و راست باباش خبر نداره
همیشه اینجا اونجاست دختر حاجی الماس
♪♪♪
همیشه اینجا اونجاست اونجا تو تنگ کوچه
پشت در بازارچه عروسکی نشسته
پشت درای بسته تا میاد لنگ درو وا بکنه
چشمای منتظرو صدا کنه حاجاقا داد میزنه
ورپریده کجا میری لباشو گاز میگیره یواشکی
ندا میده بابام بابام بابام بابام