متن آهنگ نمیفهمی احسان دریادل
نه دیگه طاقتی نمونده من خودم خواستم که اینجوری بشه
من خودم خواستم که اینجوری بره چون میدونستم باهام نیستش دلش
هربار میگفت این بهتره تو بری فکرت از سرم بپره
هرچی بیشتر بری انگار بدتره آخه دستام از زمستون سردتره
عکساتو نه نمیبرم درد گرفته قلبم و سرم
رفتنیا رفتن و اما از تو من یکی دل نمیکنم
معنی خود خستگی منم باعث این شکستی منم
خورد میشم جلو چشم تو اما یه قطر اشک نمیدم م
نه تو اینو نمیفهمی نمیفهمی نمیفهمی دلم تنگه من دلم تنگه
حرفامو نمیگیری نمیگیری نمیگیری پر از درده پر از درده
نه تو اینو نمیدونی چقد تلخه چقد تلخه خاطراتت
نه تو اصلا نمیدونی چقد بده چقد بده این رفتنت این رفتنت
بعد تو درگیر درد میشم سردردام مث جزر و مد میشن
هردفعه برمیگردی باز سرد میشم هنوز گیرم رو عکسات من از دیشب
سخته واسم زود باختنم ولی هنوز گیرم پای دوست داشتنم
فقط خودش براش مهم بودش همش شبا گریه دارم و روزام غم من
عکساتو نه نمیبرم درد گرفته قلبم و سرم
رفتنیا رفتن و اما از تو من یکی دل نمیکنم
معنی خود خستگی منم باعث این شکستی منم
خورد میشم جلو چشم تو اما یه قطر اشک نمیدم من
نه تو اینو نمیفهمی نمیفهمی نمیفهمی دلم تنگه من دلم تنگه
حرفامو نمیگیری نمیگیری نمیگیری پر از درده پر از درده
نه تو اینو نمیدونی چقد تلخه چقد تلخه خاطراتت
نه تو اصلا نمیدونی چقد بده چقد بده این رفتنت این رفتنت