متن آهنگ خاطره افشین آذری
یه خاطره از اون نگات آهنگی ساختم از صدات خدا بذار گریه کنم شاید دوباره اون بیاد شاید ستاره توو شبا بالاسرم نور بزنه شاید بگم دوست دارم اون برام دست بزنه نمیدونم الان کجاست دلش آخه دست کیاست ازش میپرسمو میگه امانتی دست خداست نمی دونم الان کجاست دلش آخه دست کیاست ازش میپرسمو میگه امانتی دست خداست امانتی دست خداست یه لحظه پر از سکوت فقط بخاطر تو بود انگار کسی بهم میگفت آخرتون جدایی بود چه زود اون لحظه ها یادش بخیر اون خنده ها به زیر بارون خیس شدن چی شد پس اون دوست داشتنا نمی دونم الان کجاست دلش آخه دست کیاست ازش میپرسمو میگه امانتی دست خداست امانتی دست خداست نمی دونم الان کجاست دلش آخه دست کیاست ازش میپرسمو میگه امانتی دست خداست امانتی دست خداست یه خاطره از اون نگات آهنگی ساختم از صدات خدا بذار گریه کنم شاید دوباره اون بیاد شاید ستاره توو شبا بالاسرم نور بزنه شاید بگم دوست دارم اون برام دست بزنه نمیدونم الان کجاست دلش آخه دست کیاست ازش میپرسمو میگه امانتی دست خداست نمیدونم الان کجاست دلش آخه دست کیاست ازش میپرسمو میگه امانتی دست خداست نمیدونم الان کجاست دلش آخه دست کیاست ازش میپرسمو میگه امانتی دست خداست